معذرت میخوام


تمام زندگیم بهش بسته ست

میدونم که احتمالش خیلی کمه که اینو بخونید ولی اگه بخونید بیشتر به نفع خودتونه

سلام...خدمت همه طرفدارای وب و دوستای خوبم که شامل داداشیا و اجیای عزیزم میشه! 

خیلی ازتون معذرت میخوام، میدونم که تو این مدتی که نبودم و نت نداشتم اتفای زیادی پیش اومده که بعدا به طور مفصل در موردش بحث میکنیم.همچنین هم از کامنتای خوبتون و هم بازدیداتون ممنونم.

فعلا اینا رو بیخیل بریم یر اصل مطلب! 

میخوام بگم که من با دوستم سیمین(که یکی از اصلی ترین شخصیتای داستان عشق خاموش بود ) قهر کردم به همین دلیل دیه داستان رو ادامه نمیدم اما...     اما یه لحظه صبر کنین من میخوام یه داستان دیه تو وبم بذارم. اسمش << عشق جاودان >> هستش.

بعدش این که این وبلاگ فقط سه تا داستان مینویسه، یکی هشق خاموش، دومی عشق جاودان و سومی هم اگه خدا بخواد بعد از عشق جاودان مینویسم.

بعدشم نویسنده های داستان عشق جاودان من و روجا ( که یکی از شخصیت های اصلی داستان عشق جاودان هستش) هستیم.

شایدم یه روزی دوباره داستان عشق خاموش رو ادامه دادم. میدونم که الانم احتمالا از این میترسین که این داستان جدیده مث عشق خاموش بشه ولی من بهتون قول میدم که با خودمم قهر کنم یا حتی اسمون به زمین برسه، داستان رو اپ میکنم!

مدت آپ کردنم معلوم نی ولی فک کنماگه امتحانای محترم اجازه بدن هر ماه دو قسمتی آپ میکنم.

خب دیه فعلا بای و اها بازم معذرت میخوام از کسایی که از داستان عشق خاموش خوششون اومده بود. حالام اگه سوالی چیزی  دارین میتونین تو قسمت کامنتا بم بگین



نظرات شما عزیزان:

سیمین
ساعت22:31---22 آذر 1392
قابلی نداشت عسیسم راستی کی داستانو اپ میکنی گلم
پاسخ:نصفه شب


سیمین
ساعت21:04---22 آذر 1392
اره خیلی اورین
پاسخ:ممنونم اجی جون


سیمین
ساعت20:54---22 آذر 1392
چششششششششششششم ببخشید
پاسخ: قالبم خوشمله؟


سیمین
ساعت20:39---22 آذر 1392
توکه خل نبودی!!!نه بابا واسه این خوش حالم که قبل اینکه سکته کنم قراره داستانو اپ کنی
پاسخ:درس حرف بزن! حالا نمیدونم دقیقا چه ساعتی اپ میکنم( گفتم جوگیر نشی )


سیمین
ساعت15:24---22 آذر 1392
اخ جووووووووووووووووووووووووووووو ووووووووون
پاسخ:چی شده؟ صنم نتش وصل شده احیانن؟ !!!


سیمین
ساعت15:23---22 آذر 1392
اجی هستی؟
پاسخ:اره هستم


سیمین
ساعت12:47---22 آذر 1392
چشم خانم تااااااااااااااااری خوبه ؟
پاسخ:اره خوبه امشب داستان اپ میکنم.دیه نظر نده اخه میرم درس بخونم


سیمین
ساعت11:13---22 آذر 1392
فدات شم اجی من کی گفتم تو خفه شی؟ ادم با دخمل به این خوشملی که اینطوری حرف نمیزنه خانم طاری
پاسخ:شما لطف داری خانم زارعی. بعدشم تاری اینطوری نوشته میشه: تاری! میگم بیا از این به بعد مث دوتا بچه ادم با هم بحرفیم


سیمین
ساعت22:52---21 آذر 1392
مگه این که من به فکر داداشت باشم و ویدئو هاشو اپ کنم حالا هی بگو تو بدی راستی صدای صنم چقد قشنگه بیچاره شارز نتش تموم شده داشت گریه میکرد بعد کلی راجع رومان بهشتو جهنم حرفیدیم
پاسخ:باشه اقا من خفه.خودم میدونم صنم نت نداره


سیمین
ساعت18:35---21 آذر 1392
نه بابا!چه جالب!اونوقت دیدی چه بلایی سر اون بیچاره اوردیم ؟من که پرچم صلح رو بردم بالا
پاسخ:بله ماهم بردیم بالا .احمق نیم ساعت دیه به صنم بزنگ نت نداره


سیمین
ساعت16:25---21 آذر 1392
فربونت برم تو دوستی یا دشمن ؟برو وب صنم
پاسخ:قبل از اینکه ج تورو بدم اونجا بودم. هه هه هه دماغ سوخته خریداریم!


سیمین
ساعت15:44---21 آذر 1392
خاک تو سر خودت که که خودت هم نفهمیدی ماله منم تیکه بود
پاسخ:نه عزیز تیکه نبود چون واقعا واسه تو خونده


سیمین
ساعت12:43---21 آذر 1392
از دنیا عقبی دیگه من خودم خیلی وقته از این که اهنگ فرشته رو واسه من خونده خبر دارم راستی مدرسه تعطیله
پاسخ:یعنی خاک تو سرت اگه نفهمیده باشی که ج من تیکه بود! خودم میدونم تعطیله


سیمین
ساعت10:09---21 آذر 1392
نادیا من دوروام ؟من به این مظلومیولی واقعا دورو به تو میگن نه من
پاسخ:باشه فرشته ی روی زمین! من که نمیدونستم امیررضا اهنگ فرشته رو واسه تو خونده!


سیمین
ساعت21:21---20 آذر 1392
دیوانه ای نه؟ ما الان با هم قهریم؟به هر حال امیدوارم قبل از این که من افسردگی بگیرم یا از دست تو و اون روجا سکته کنم داستانو اپ کنی ولی یه سوال جون اردلان راستشو بگو از من بدت میاد؟
پاسخ:نه خیر ما بدمون نمیاد مشکل اینه که شما دورویی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : معذرت میخوام,
چهار شنبه 20 آذر 1392 20:5 |- نادیا -|

طراح سجاد تولز